«ون گوک» از مشهورترین نقاشان تاریخ هنر است که در عمر ۳۷ساله اش فقط یکی از کارهایش به فروش رفت و با حس هنرمندی شکست خورده به زندگی اش پایان داد. داستان ها و حواشی بسیاری حول محور شخصیت او وجود دارد، اما برخی نکته ها در این میان از دید عموم پنهان مانده است.

 

ون گوک

 

روزنامه ی «هافینگتون پست » در گزارشی هشت نکته ی ناگفته از زندگی «ون سان ون گوک» نابغه ی هلندی را بازگو کرده است.

 

۱ شمع روی کلاه

 

مدارک موجود نشان می دهد ون گوک که علاقه ی خاصی به شب داشته ، شمعی را روی کلاه حصیری اش می چسباند ، تا نور کافی برای نقاشی کردن فراهم کند.

 

او در نامه ای به برادرش نوشت: اکثرا به نظرم می آید که شب، خیلی زنده تر و از لحاظ رنگی، غنی تر از روز است.

 

ون گوک شب ها به کافه ها می رفت و با کمک نور شمعی که روی کلاهش داشت ، نقاشی می کشید.

 

۲ خودکشی یا قتل؟

 

«استیون نایفه» زندگی نامه نویس برنده ی پولیتزر و «جورج وایت اسمیت» سال ۲۰۱۱ کتابی را با عنوان «زندگی ون گوک» منتشر کردند و در آن مدعی شدند، نقاش بزرگ هلندی خودکشی نکرد، بلکه توسط یک نوجوان قلدر محلی به قتل رسیده است. این در حالی است که تاریخ دانان هنوز این نظریه را نپذیرفته اند و موزه ی «ون گوک» در شهر آمستردام، مرگ او را خودکشی ثبت کرده است.

 

 

 

ماه نوامبر بود که نشریه ی «ونیتی فر» مقاله ای منتشر کرد و در آن احتمال ارتکاب خودکشی توسط این هنرمند را زیر سوال برد، چون او نمی توانست از این فاصله ی نزدیک به خودش شلیک کند و اثری از سوختگی روی دستش دیده نشده است.

 

در بخش های دیگری از کتاب مشترک نایفه و اسمیت آمده است، تفنگی که ون گوک با آن به خود شلیک کرد و سه پایه ای که او رویش نقاشی می کرد ، هرگز پیدا نشدند و مسیری که این نقاش مدعی شده از مزرعه ی گندم تا مهمان خانه طی کرده، آنقدر طولانی است که فردی با زخمی چنان عمیق، قادر به طی کردنش نبوده است.

 

با این حال، آنچه باید به آن توجه داشت این است که ایده ی خودکشی از زبان خود ون گوک گرفته شد. او پس از تیر خوردن، از دریافت کمک درمانی خودداری کرد و گفت که می خواهد بمیرد.

 

ون گوک آخرین جمله ی عمرش را به برادرش گفت: غم تا ابد باقی می ماند.

 

۳ چه کسی گوش «ون گوک» را برید؟

 

لازم است بدانید که گوش ون گوک، کامل بریده نشده بود، بلکه فقط بخشی از گوش چپش کنده شده بود.

 

نقاش بزرگ هلندی با «پل گوگن» دیگر هنرمند سرشناس و دوست نزدیکش زندگی می کرد. گوگن شمشیربازی ماهر بود. این دو گاهی تا سر حد مرگ با هم دعوا می کردند و از جمله، همان شبی که ون گوک گوشش را از دست داد.

 

گرچه هر دوی این نقاش ها مدعی هستند که خود ون گوک، لاله ی گوشش را برید، اما باز هم ابهام هایی در این زمینه وجود دارد.

 

۴ «شب پرستاره» از پنجره تیمارستان

 

ون گوک به خاطر بریده شدن گوشش در بیمارستانی بستری شد و در ژانویه ۱۸۸۹ مرخص شد؛ اما احساس می کرد که سلامت روانی اش پس از گذشت چندماه بهبود نیافته است. بنابراین در ماه می همان سال، خود را به تیمارستان «سن پل» معرفی کرد. او در زمان بستری شدن در این آسایشگاه روانی ، بسیاری از آثار کلاسیک خود را از جمله «درختان زیتون»، «شب پرستاره» و «زنبق ها» خلق کرد.

 

او در زمان اقامت در تیمارستان، تعدادی از آثارش را برای برادرش «تئو» پست و تلاش کرد آن ها را به فروش برساند که البته موفق نشد.

 

ون گوک «شب پرستاره» را که اکنون یکی از شاهکارهای پرطرفدارش به شمار می آید ، با نگاه کردن به آسمان شب از درون پنجره ی آسایشگاه روانی کشید؛ اما همیشه از آن به عنوان یک اثر ناموفق یاد می کرد. او در نامه هایی که به برادرش نوشته، درباره ی این اثر گفت: این اثر با من حرف نمی زند، حتی یک ذره هم خوب نیست.

 

 

شب پرستاره

 

ون گوک پس از مرگش در ۳۷سالگی به چهره ای سرشناس بدل شد ، در حالی که در طول عمرش، یک ستاره هم در آسمان هنر نداشت. «شب پرستاره» از سال ۱۹۴۱ به بعد، جزو آثار ثابت موزه ی هنر مدرن نیویورک است.

 

۵ ون گوک و سنگ قبر خودش

 

هنرمند سرشناس سبک امپرسیونیسم در زاندرت هلند متولد شد و رشد یافت. پدرش «تئو ون گوک» کشیش بود . ون گوک برادری از خود بزرگ تر و همنام خودش داشت که در نوزادی از دنیا رفت. بنابراین سنگ قبری به نام «ون سان ون گوک» در کلیسای پدرش تمام مدت پیش چشم او بود.

 

در شهر زاندرت، میدان و مجسمه ای به نام او و برادرش تئو بنا شده و خانه ی این نقاش برجسته به موزه تبدیل شده است.

 

۶ خلق ۹۰۰ اثر طی ۱۰ سال

 

ون سان ون گوک در سن ۲۷ یا ۲۸سالگی نقاشی کشیدن را شروع کرد، اما تا زمان مرگش در ۳۷سالگی، ۹۰۰ تابلو کشید. این به معنای میانگین، هفته ای دو نقاشی است. او پیش از ورود به عرصه ی هنر، دوست داشت معلم یا دلال آثار هنری شود.

 

ون سان در نامه ای که در دسامبر سال ۱۸۸۱ به برادرش تئو نوشت، اظهار کرد: با نقاشی ، حرفه ی اصلی من شروع می شود. به نظرت باید به طور جدی آن را بررسی کنم؟

 

ون گوک حدود ۹۰۰ نقاشی و بیش از یک هزار و ۱۰۰ اثر روی کاغذ دارد. صرع یکی از بیماری های تشخیص داده شده ی این هنرمند جوان بود ، اما تصور می شود، او به یک بیماری رفتاری دیگری هم مبتلا بود ه که میل شدید به نقاشی کشیدن برای رسیدن به آرامش ذهنی را در او به وجود آورده بود.

 

۷ رنگ زرد؛ امضای ون گوک

 

این هنرمند مشهور، رنگ زرد خاصی را در نقاشی هایش به کار می برد که به مرور زمان به قهوه ای متمایل شد. این رنگ شیمیایی که هدیه انقلاب صنعتی به خالق «گل های آفتابگردان» بود، به «زرد کروم» شهرت داشت. این تغییر رنگ به مرور زمان شکل گرفت و به گفته ی کارشناسان، رفع آن موجب آسیب دیدن اثر می شود.

 

۸ ون گوک؛ مردی بی نزاکت و بیمار!

 

«ژانه کالمنت» که متولد سال ۱۸۷۵ بود، با ۱۲۲ سال سن، لقب پیرترین انسان را از آن خود کرد. او که تا سال ۱۹۹۷ زنده بود، در آرلز فرانسه محل زندگی ون گوک سکونت داشت. نقاش معروف هلندی در سال ۱۸۸۸ به مغازه ای که متعلق به عموی کالمنت بود، رفت تا رنگ بخرد. پیرترین زن جهان بعدها ون گوک را به عنوان «آدمی کثیف ، بدلباس و عنق » توصیف کرد. کالمنت در آن روزها، ۱۲ یا ۱۳ ساله بود.

 

او درباره ی یکی از بزرگترین نقاشان تاریخ گفت: ون گوک خیلی زشت ، بی نزاکت ، بی ادب و بیمار بود. من او را می بخشم. همه او را خل وچل صدا می کردند.

 

ون سان ون گوک، نقاش نامدار هلندی، اگرچه در زمان حیات در گمنامی کامل به سر برد، اما اکنون به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نقاشان پست امپرسیونیست شناخته می شود. او در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ در زاندرت در ایالت برابانت هلند نزدیک مرز بلژیک به دنیا آمد. پدر و پدربزرگش کشیش بودند و سه عموهایش نیز دلال آثار نقاشی.

 

برادر جوان ترش «تئو» که به خرید و فروش تابلوهای نقاشی اشتغال داشت، بعدها موجب آشنایی او با نقاشان امپرسیونیست شد. ون گوک فعالیت هنری خود را به عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ و در سن ۲۷سالگی آغاز کرد. برخی از مشهورترین کارهای او در دو سال پایانی عمرش خلق شدند. او تنها در دوماه پایانی عمرش ۹۰ نقاشی از خود باقی گذاشت.

 

 

 

ون گوک ابتدا از رنگ های تیره و محزون استفاده می کرد تا این که در پاریس با امپرسیونیسم و نئوامپرسیونیسم آشنا شد و این آشنایی پیشرفت هنری او را سرعت بخشید. وی شیفته ی نقاشی از کافه های شبانه، مردم طبقه ی کارگر، مناظر طبیعی فرانسه و گل های آفتابگردان بود. مجموعه ی «گل های آفتابگردان» او که تعدادی از آن ها از معروف ترین نقاشی هایش نیز محسوب می شوند، شامل ۱۱ اثر است. خودنگاره ها و «شب های پرستاره» دیگر نقاشی های برجسته ی او هستند.

 

ون گوک در سال ۱۸۹۰ به دکتر «گاشه»، روان شناسی که از او پرتره ای نیز کشیده است، مراجعه کرد. «پیسارو» این دکتر را به او معرفی کرده بود. اولین برداشت ون گوک از گاشه این بود که دکتر، خودش از او بیمارتر است. روزبه روز فرورفتگی و افسردگی ون گوک عمیق تر می شد. سرانجام او در ۲۹ جولای ۱۸۹۰ در سن ۳۷سالگی در میان کشتزارها، گلوله ای در سینه اش شلیک کرد و روز بعد در مهمانسرای «روو» درگذشت.

 

ون سان آخرین احساسش را به برادرش که قبل از مرگش بر بالین او آمده بود، این گونه بیان کرد: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند» شش ماه بعد تئو نیز درگذشت. پس از مرگ ون گوک، تابوتش را پر از گل های آفتابگردان کردند.

 

«گل های آفتابگردان»، «صندلی خالی»، «شب های پر ستاره»، «درختان سرو» و بعضی پرتره هایش به صورت تصاویر چاپی، شهرت جهانی دارند و در بسیاری از اتاق های ساده ی مردم عادی نیز دیده می شوند. این دقیقا همان چیزی است که ون گوک می خواست. او دوست داشت تابلوهایش تأثیر مستقیم و قوی چاپ نقش های رنگی ژاپنی را داشته باشند که بسیار تحسین شان می کرد.